1-رها شدن از ولایت طاغوت
در سوره مبارکه مائده آیه 51 داریم که : «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا»؛ اى کسانیکه ایمان آوردهاید، «لا تَتَّخِذُوا الْیَهُودَ وَ النَّصارى أَوْلِیاءَ»؛ یهود و نصارى را (یهودیان و مسیحیان را) اولیاء خود نگیرید. اولیاء جمع ولى است؛ ولى از ولایت است، ولایت یعنى پیوستگى، ولى یعنى پیوسته و پیوندزده، یهود و نصارى را پیوستگان با خود نگیرید و انتخاب نکنید «بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ»؛ آنها بعضى اولیاء و بهم پیوستگان بعضى دیگر هستند. نگاه نکنید که بلوکهایشان از همدیگر جداست در معنى قرآن براى ضدیت با اصالتهاى شما همه یک جبهه هستند، «بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ»؛ بعضى هم جبهه دیگر هستند. «وَ مَنْ یَتَوَلَّهُمْ مِنْکُمْ»؛ هرکس از شما که باآنها تولى کند. تولى یعنى ولایت را پذیرفتن (از باب تفعل)، و خودش را با آنها پیوند زند و مرتبط کند، «فَإِنَّهُ مِنْهُمْ»؛ بى گمان او خود از آنان است، «إِنَّ اللَّهَ لا یَهْدِى الْقَوْمَ الظَّالِمینَ»؛ و خدا مردمان ستمگر را هدایت نخواهد کرد.
توجه شود که منظور از پیوستگی و پذیرفتن ولایت غیر مسلمان دنباله رو شدن و مطیع شدن است . وگرنه هیچ کس نمیگوید مسلمانان با دیگر کشورها و دولتهایی که مسلمان نیستند ارتباط نداشته باشد .
با توجه به آیه فوق و آیات دیگری که در باب نپذیرفتن ولایت طاغوت وجود دارند ضرورت هجرت و نبودن در زیر حکومت غیر الله هویدا میشود .
در آیه بعدی از همین سوره مبارکه مائده خداوند میفرماید : «فَتَرَى الَّذینَ فى قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ»؛ آن کسانیکه در دلهایشان بیمارى است (بیماردلان)، آنها را مىبینى «یُسارِعُونَ فیهِمْ»؛ در میان جبهه دشمنان دین مىشتابند؛ و در شتافتن به عمق جبهه آنها قناعت نمیکنند و اگر بپرسى چرا اینقدر با دشمن دین و باکسى که مىدانى ضد دین است مىسازى و چرا با آنها ضدیت که نمىکنى هیچ، دوستى هم بخرج مىدهى در جوابت چنین گوید:
«یَقُولُونَ نَخْشى أَنْ تُصیبَنا دائِرَهٌ»؛ مىگویند: مىترسیم برایمان دردسرى درست شود و مىترسیم اسباب زحمتى برایمان درست شود. ببینید چه کلمات آشنایى است !
خدا در جواب اینها مىفرماید: «فَعَسَى اللَّهُ أَنْ یَأْتِىَ بِالْفَتْحِ أَوْ أَمْرٍ مِنْ عِنْدِهِ»؛ امید است که خدا پیروزى رانصیب جبهه مؤمن کند و وقتى این اتفاق میوفتد ، «فَیُصْبِحُوا عَلى ما أَسَرُّوا فى أَنْفُسِهِمْ نادِمینَ»؛ آنوقت این بدبخت هائى که با آنها ساخته بودند پشیمان شوند. رو سیاه شوند، بگویند دیدى چه غلطى کردیم ؟ اگر مىدانستیم که جبهه مؤمن اینطور پیروزمند و نیرومند خواهد شد بادشمن دین و دشمن خدانمىساختیم، خودمان را بى آبرو نمىکردیم
خب تا اینجا ویژگی فرد ولایت پذیر در حوزه ارتباطات خارجی بیان شد ولی در ارتباطات داخلی یک حزب اللهی چگونه است ؟
۲- پیوسته بودن امت مسلمان
در آیه بعدی از سوره مبارکه مائده (آیه 53) میفرماید : «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا» اى کسانى که ایمان آوردید، «مَنْ یَرْتَدَّ مِنْکُمْ عَنْ دینِهِ» اگر شما از دین خود بازگردید؛ اگر این بار رسالت و مسئولیتى را که با ایمان به خدا پذیرفته بودید، از دوشتان به زمین بگذارید و آن را به سر منزل نرسانید، خیال نکنید که این بار به منزل نخواهد رسید- که این تصوّر باطلى خواهد بود- بلکه این افتخار نصیب جمعیتى دیگرى خواهد شد که این بار را بمنزل برساند؛ «من یرتد منکم عن دینه» هرکه از شما از دین خود باز گردد و مرتد شود، «فَسَوْفَ یَأْتِى اللَّهُ بِقَوْمٍ یُحِبُّهُمْ» یعنی خداى متعال جمعیتى را پدید خواهد آورد که خود خدا آنها را دوست مىدارد، «وَ یُحِبُّونَهُ»؛ آنها هم خدا را دوست دارند.
آیا ما جزو آنهائى هستیم که خدا را دوست دارند؟
آیا اینکه گاهى اوقات کلماتى مىگوئیم که دوست داشتن خدا از آن بر مىآید، دلیل براین موضوع هست که ما خدا را دوست داریم؟
حال نکته اینجاست که این افراد که خدا را دوست دارند و خدا هم متقابلا ایشان را دوست دارد کیانند و چطور انسانهایی هستند؟ پاسخ در ادامه آیه هست :
الف - «أَذِلَّهٍ عَلَى الْمُؤْمِنینَ» در مقابل مؤمنان فروتن هستند. این نشانه، کمال رابطه و پیوند صمیمانه با مؤمنین است و در مقابل این توده مسلمان، هیچگونه نخوت و غرور و هیچگونه توقع زیادى و داعیه بىخودى و پوچى در آنها وجود ندارد. خود را در مقابل مؤمنان به خدا فروتن و کوچک مىکنند.
ب - «أَعِزَّهٍ عَلَى الْکافِرینَ»؛ در مقابل کافران و دشمنان دین و مخالفان دین و مخالفان قرآن تأثیرناپذیر و سربلند هستند؛ یعنى حصارى از فکر اسلامى در خود پیچیده و کشیده که هیچ نفوذى از آنها نپذیرند.
ج - «یُجاهِدُونَ فى سَبیلِ اللَّهِ»؛ خاصیت دیگرشان این است که بىامان و بدون قید و شرط در راه خدا جهاد و مجاهدت مىکنند؛ همچنانکه در آیه هست:
«وَ لا یَخافُونَ لَوْمَهَ لائِمٍ» (این یک قسمت شرح حال بسیاری از عزیزان حزب اللهی واقعی زمان امروز ماست – جدا توجه کنید) از ملامت هیچ ملامتگرى هم نمىهراسند و نمىترسند.
«ذلِکَ فَضْلُ اللَّهِ یُؤْتیهِ مَنْ یَشاءُ»؛ این فضل و لطف و تفضّل خداست که به هر که خواهد مىدهد، «وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلیمٌ»که خدا گشوده دست و داناست.
حالا باید دید اگر ولایت را رعایت کردیم چه مىشود ؟ اثرى هم براى ما دارد؟
پس به سه بعد ولایت اشاره شد که عبارتند از :
- حفظ پیوندهاى داخلى
- قطع پیوند و وابستگى به قطبهاى متضادّ خارجى
- حفظ ارتباط دائمى و عمیق با قلب پیکر اسلامى و قلب امّت اسلامى- یعنى امام و رهبر
حالا اگر این سه بُعد را رعایت کردیم، چه خواهد شد؟ قرآن در آیه بعد (آیه 56 از سوره مبارکه مائده )جواب مىدهد:
«وَ مَنْ یَتَوَلَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الَّذینَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغالِبُونَ»
کسى که قبول ولایت خدا و رسولش و یا کسانى که ایمان آوردهاند را بکند و این پیوند را مراعات و حفظ کند، اینها غالب و پیروزمندند و از همه پیروزتر، همینها هستند و اینها هستند که بر همهى جناحهاى دیگر غلبه خواهند داشت.