نور اسلام

و جن و انس را نیافریدم جز براى آنکه مرا بپرستند

نور اسلام

و جن و انس را نیافریدم جز براى آنکه مرا بپرستند


و پند ده که مؤمنان را پند سود بخشد (55)
و جن و انس را نیافریدم جز براى آنکه مرا بپرستند (56)
از آنان هیچ روزیى نمى‏خواهم و نمى‏خواهم که مرا خوراک دهند (57)
خداست که خود روزى بخش نیرومند استوار است (58)سوره(51)

طبقه بندی موضوعی

۸ مطلب با موضوع «تمدن اسلامی» ثبت شده است

  • شاید 1400 سال است که سعی کرده‌اند وقتی ما نام شریف پیغمبر اکرم(ص) را می‌شنویم به یاد اخلاق بیفتیم نه سیاست! شاید گروهی- در طول این مدت- تلاش داشته‌اند که طوری تبلیغ کنند و طوری از دین و رسول خدا(ص) برای ما حرف بزنند که وقتی نام پیامبر(ص) را می‌شنویم به یاد مهربانی‌های او بیفتیم نه به یاد قدرتمندی او، به یاد اخلاق فردی او بیفتیم نه به یاد حاکمیت سیاسی‌ای که او دنبال می‌کرد.
  • به همین دلیل در بین همۀ ما، حدیث شریف «انّی بُعِثتُ لِاُتَمّمَ مَکارِمَ الاخلاق» بسیار مشهور است، با اینکه این حدیث از سندِ محکمی برخوردار نیست، بلکه از نظر سند دچار خدشۀ اساسی است، ولی بسیاری از آیات محوری قرآن و روایات با اسناد بسیار روشن و قاطع، بین ما از شهرت کافی برخوردار نیستند!
  • خداوند متعال خودش در قرآن کریم می‌فرماید: «وَ لَقَدْ بَعَثْنا فی‏ کُلِّ أُمَّةٍ رَسُولاً أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوت»(نحل/36) هر پیامبری را فرستادیم برای آن است که به مردم بگویند: «خدا را عبادت کنید و از تبعیت طاغوت اجتناب کنید.» در واقع هر پیغمبری را فرستادیم، دو هدف داشته است-که این دو هدف دو روی یک سکه هستند- یکی عبادت خدا و دیگری درگیری با طاغوت است.
  • تمام درگیری‌های انبیاء الهی بر سرِ مسائل سیاسی و به‌خاطر درگیر شدن با قدرت‌طلبان بوده، و الا هیچ پیغمبری را به‌خاطر اینکه درس اخلاق بدهد، کسی نمی‌کُشد!
  • پیامبر اکرم(ص) مسلماً به دنبال قدرت بودند، چرا که بدون قدرت، نجات بشر امکان ندارد. و همان اخلاق و معنویات و عرفانیات زیر سایۀ قدرت به بشریت هدیه می شود. زیرا این قدرت‌طلب‌ها هستند که مانع رشد انسان می‌شوند و انسان‌ها را فاسد نگه می‌دارند. امروز کلمۀ «قدرت» به‌گونه‌ای شده است که انسان بخواهد بگوید «رسول خدا(ص) دنبال قدرت بودند» باید عذرخواهی کند یا «نعوذ بالله» بگوید! یا مراقبت کند که دیگران چه برداشتی می‌کنند!
  • رسول خدا(ص) یک سیاستمدار بزرگ بود. و ما باید برای تبلیغات دینی در جامعۀ خودمان متأسف باشیم که تصویر دقیق و صحیحی از رسول خدا(ص) به جامعه ارائه نداده‌اند. ما باید برای تعلیم و آموزش دینی در جامعۀ خودمان متاسف باشیم که تصوّر دقیقی از کاری که پیامبر(ص) انجام داد و آن چیزی که در تاریخ عیناً رخ داده، به مردم نداده‌اند.
  • بزرگترین اقدام فرهنگی در یک جامعه این است که قدرتمندان آن جامعه، افراد صالحی باشند. ریشۀ دینداری و معنویت در جامعۀ بزرگ امروز ما قوانینی است که در مجلس شورای اسلامی تصویب می‌شود.
  • اگر بسیجی‌ها می‌خواهند از انقلاب و معنویت خود محافظت کنند، اگر می‌خواهند برای امام حسین(ع) سینه بزنند، هیات‌های مذهبی و مبلغان دینی باید به سراغ قانون‌گذاران و مجریان قانون جامعه بروند، ابتدا باید آنجا را اصلاح کنند.
  • پیغمبر اکرم(ص) قبل از اینکه به مدینه برود و در مدینه کار تبلیغی خودش را شروع کند، و قبل از اینکه در مدینه مسجد بنا کند، و قبل از حضور خودش و نزول آیات قرآن در مدینه، برای مدینه فرماندارِ درست تعیین کرد. تا وقتی فرمانداران و مسئولانِ درست، در یک جامعه حاکم نباشد، کارِ فرهنگی کردن «شوخی» است! کار مسجد و محراب و منبر و تبلیغ داشتن هم «شوخی» است
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ ارديبهشت ۹۶ ، ۰۰:۵۰
عباس اصلانی

اسلام به جای دم زدن از آزادی، از قدرت حرف می زند. در غرب قدرت را می گیرند و آزادی می دهند. مثل کبوتری که بالش را بچینید و او را در پشت بام بگذارید. مباحث ما درتحلیل تاریخ اسلام، باید مبتنی بر آگاهی هایی باشد که از منابع دینی دریافت می کنیم. بهترین منبع ما زبان خود اولیاء خدا و بالاتر از آن کلمات خداوند در قرآن کریم است. بعضی ها بدون استفاده از قرآن کریم، به طرح و تحلیل مباحث تاریخی می پردازند. این بسیار بد است که ما مهم ترین منبع معرفتی خود را در جهت تحلیل تاریخ اسلام و انبیاء به کار نمی گیریم. قرآن منبع بسیار باعظمتی برای تاریخ است. برخی از مطالبی که در قرآن آمده است بهترین مبانی برای تحلیل اسلام است.

ما وقتی می بینیم خداوند متعال درباره علت بعثت و علت دشمنی دشمنان با انبیاء و تحولات تاریخی آنها صحبت می فرماید، نباید ذره ای از آنها غفلت کنیم. یک نمونه از بیانیه های قرآن کریم در باب رسالت انبیاء آیه 36 سوره نحل است "وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِی کُلِّ أُمَّهٍ رَّسُولًا أَنِ اعْبُدُواْ اللّهَ وَاجْتَنِبُواْ الطَّاغُوتَ" ما در هر امتی یک پیامبر را مبعوث کردیم.

انبیاء دو رسالت دارند. دو پیام دارند. این دو، دو روی یک سکه هستند. پیام پیامبران الهی این است که خدا را عبادت کنید و از طاغوت دوری کنید. طاغوت کسانی هستند که از حد خودشان طغیان می کنند. بر انسان ها سلطه پیدا می کنند. قدرت طلب هستند. قدرت را به دست می آورند و بر مردم حکومت نامشروع دارند.

آیا سیاسی تر از این مطلب، می توانیم مطلبی را در رسالت انبیاء پیدا کنیم؟ بین ما در رسالت انبیاء، بیشتر مباحث اخلاقی مطرح است. بین ما روایتی که معمولا در جشن مبعث تکرار می شود : "انی بعثت لاتم مکارم الاخلاق." است. اگر سند آن هم درست باشد و معنی آن را درست فهمیده باشیم، مغایرتی با آیه ذکر شده ندارد. آنقدر که این آیه قرآن در مقام بیان هدف بعثت انبیاء روشن است، آن روایت شریف روشن نیست. در آیه صریحاً می فرماید: خدا را عبادت کن و از طاغوت اجتناب کن.

اجتناب از طاغوت یعنی " زیر بار ظلم نرو و سلطه کسی را قبول نکن " اگر بخواهیم دو پیام کلیدی برای بعثت پیامبران نام ببریم، این دو است.

این اجتناب گاهی جنگ و درگیری و مقاومت و شهادت به دنبال دارد. شما اگر بخواهید از طاغوت اجتناب کنید، باید قدرت هایتان را روی هم بگذارید و سازمان تشکیل دهید و قدرتی را به دست آورید. اجتناب از طاغوت یک عملیات فردی نیست.

اجتناب از طاغوت این است که انقلاب اسلامی، در مقابل استکبار قرار می گیرد. اجتناب از طاغوت این است که جنگ هشت ساله را به ما تحمیل می کند .اجتناب از طاغوت یکی از سیاسی ترین آیات قرآن است. ما صرفاً با اخلاقمان نمی توانیم از طاغوت اجتناب کنیم. باید قدرت جمعی ایجاد کنیم. نیروی نظامی نیاز دارد.

قرآن در ادامه آیه 36 می فرماید: "فَمِنْهُم مَّنْ هَدَى اللّهُ وَمِنْهُم مَّنْ حَقَّتْ عَلَیْهِ الضَّلالَةُ فَسِیرُواْ فِی الأَرْضِ فَانظُرُواْ کَیْفَ کَانَ عَاقِبَةُ الْمُکَذِّبِینَ."

گروهی از مردم این هدایت را می پذیرند. لازمه این که ما بتوانیم در مقابل قدرت های طاغوت بایستیم، این است که خودمان قدرت پیدا کنیم. وقتی ما می خواهیم قدرت پیدا کنیم، باید هم قدرت فردی و هم جمعی داشته باشیم. خداوند متعال موافق این است که قدرت بین مردم توزیع شود و کسی بر مردم قدرت پیدا نکند. این ریشۀ آزادی است.

فرق قرآن کریم که می گوید زیر بار زور نرو، با کسانی که شعار آزادی می دهند چیست؟

شعار آزادی خیلی دلنشین است، ولی محقق نمی شود. حرف خداوند در قرآن محقق شدنی است و ما ان شاءالله حکومت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف را خواهیم دید که در جهت تحقق همین حرف است.

در غرب می گویند آزادی، که خیلی هم خوب است. ظاهراً شعار بسیار جذابی است. ولی به آدم ها تنها آزادی می دهند و قدرت نمی دهند. قدرت را می گیرند و آزادی می دهند. مثل کبوتری که بالش را بچینید و او را در پشت بام بگذارید. آزادی بدون قدرت فایده ای ندارد. اسلام چقدر زیبا طراحی می کند. می گوید: شما باید قدرت داشته باشید. اسلام نمی گوید آزادی ولی حقیقت آزادی را می آورد. غرب می گوید آزادی ولی حقیقت آزادی را از بین برده اند.

لازمه دوری از طاغوت دو چیز است: 1.خودتان قدرتمند باشید 2. جلوی قدرت ها بایستید. برای این که جلوی قدرتها بایستید، باید قدرت اجتماعی، منطقه ای و امت اسلامی درست کنید.

البته قدرت فردی هم خیلی به آن توصیه شده است. مثلا حضرت امام (ره) می فرمود: "موسیقی آدم ها را ضعیف می کند." کسی که بخواهد با نوحه گوش کردن مداوم، از لحاظ موسیقیایی به آن وابسته شود و از لحاظ محتوایی ارتباط برقرار نکند، این هم حکم موسیقی را در تضعیف روحیه و از بین بردن انرژی پیدا می کند. قدرت روحی انسان را کم می کند.

انسان باید روح قوی و اراده قوی داشته باشد. امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف که ظهور کنند، قدرت روحی هر مومنی را به چهل برابر افزایش می دهد. اسلام به جای دم زدن از آزادی، از قدرت حرف می زند. وقتی هیچ کس نتواند به افراد قوی زور بگوید، خود به خود در دنیا آزادی به وجود می آید.

ما باید در مدرسه ها، هیئت ها، ادارات و محیط های نظامی مان افراد را قوی و قدرتمند بار بیاورید. اگر کسی توانست افراد قوی را با خودش هماهنگ کند، مدیر است وگرنه مدیریت کردن افراد ضعیف که کاری ندارد.

این را یادداشت کنید و دویست مرتبه از روی آن بنویسید:

اگر مدیری توانست افراد قوی را با خودش هماهنگ کند هنر کرده است. وگرنه مدیریت کردن بر افراد ضعیف و ناتوان که هنر نیست.

در پاسخ به سوال یکی از مردم:

آمار خواندن کتاب در غرب بیشتر مربوط به رمان است. ما هرکاری را با انگیزه اش مقایسه می کنیم. اکثر کتاب هایی که حضرت آقا توصیه به خواندن آن می کنند، کتاب های خاطرات رزمندگان است. آنها حماسه ساز است، نه حماسه سوز. آنجا تمام تبلیغات فرهنگی در جهت تضعیف انسان ها است.کسی که کتاب بخواند و ترسش بیشتر شود، کتاب خواندنش دیگر ارزش ندارد.

راه دوم اجتناب از قدرت این بود که قدرت اجتماعی را درست کنیم. برای ایستادن در برابر طواغیت، باید جمع بشویم. قرآن می فرماید: "یا ایها الذین امنوا اصبرو و صابرو و رابطوا" لازمه هم افزاییِ قدرت، حکومت است.

"بعضی ها می گویند اسلام دین سیاسی نیست، یک دین اجتماعی است. می گوییم یعنی چی؟ می گویند: کلاً !

اجتماع که دور هم جمع می شوند بالاخره نیازمند سازمان و حکومتی است. باز هم می گوید: نه اسلام یک دین اجتماعی است، فردی نیست ولی سیاسی هم نیست!" این حرف مصداق همان کلاً است!

اسلام آنقدر سیاسی است که می فرماید: وقتی خواستید دونفری مسافرت بروید، یکی از شما رئیس شود. وقتی اسلام می گوید: باید مقابل طاغوت بایستید، یعنی حکومت تشکیل دهید.اسلام می گوید: تو باید قدرتمند باشی؛ تو اگر قدرتمند باشی، گناه نمی کنی. آدم ضعیف غیبت می کند. انسان اگر قوی باشد، پایش را روی دیگران نمی گذارد، تا بالا برود. دین ما به انسان ها قدرت می دهد تا کسی نتواند آزادی او را سلب کند.

انسان ها باید قوی باشند. مدیرانی که کار تربیتی می کنند باید افراد را قوی بار بیاورند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ اسفند ۹۵ ، ۲۰:۱۱
عباس اصلانی

1) هر چه دارید از دست می دهید!!

پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم:

«لَا یَزَالُ النَّاسُ بِخَیْرٍ مَا أَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَوْا عَنِ الْمُنْکَرِ وَ تَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ فَإِذَا لَمْ یَفْعَلُوا ذَلِکَ نُزِعَتْ عَنْهُمُ الْبَرَکَاتُ وَ سُلِّطَ بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُمْ نَاصِرٌ فِی الْأَرْضِ وَ لَا فِی السَّمَاءِ.»

تازمانی که مردم امر به معروف و نهى از منکر کنند، ویکدیگر را درکار نیک یارى دهند، در خیر و برکت هستند؛ و چون چنین نکنند، برکات از ایشان گرفته مى‏شود، و بعضى از آنان بر بعضى دیگر مسلّط خواهند شد، و دیگر یاورى در زمین و آسمان نخواهند داشت‏.

بحارالأنوار ج : 97 ص : 94 ح95

2) تسلط اشرار و عدم استجابت دعاء

امیر المؤمنین علیه الصلاة و السلام:

« لَا تَتْرُکُوا الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْیَ عَنِ الْمُنْکَرِ فَیُوَلَّى عَلَیْکُمْ شِرَارُکُمْ ثُمَّ تَدْعُونَ فَلَا یُسْتَجَابُ لَکُم.»

امر به معروف و نهى ‏از منکر را ترک نکنید که اگر ترک کردید اشرار بر شما مسلط خواهند شد؛ [آن‏جا که نیکى، دعوت کننده و بدى، نهى کننده نداشته باشد، اشرار برسرکار مى‏آیند و زمام حکومت را دردست مى‏گیرند.] بعد شما دعا مى‏کنید [که خدایا، ما را ازشرّ این بدها نجات بده!] خدا دعاى شما را مستجاب نمى‏کند.

نهج البلاغه نامه 47

3) فراگیر شدن عذاب

پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم:

«لَتَأْمُرُنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَ لَتَنْهُنَّ عَنِ الْمُنْکَرِ أَوْ لَیَعُمَّنَّکُمْ عَذَابُ اللَّه»

باید مجدّانه و مصرّانه امر به معروف و نهی از منکر کنید و گرنه قطعاً و مسلماً عذاب خداوند همه شما را فرا خواهد گرفت.

وسائل‏الشیعة ج16 ص135

امام صادق علیه الصلاة و السلام:

«کَانَ رَجُلٌ شَیْخٌ نَاسِکٌ یَعْبُدُ اللَّهَ فِی بَنِی إِسْرَائِیلَ فَبَیْنَا هُوَ یُصَلِّی وَ هُوَ فِی عِبَادَتِهِ إِذْ بَصُرَ بِغُلَامَیْنِ صَبِیَّیْنِ إِذْ أَخَذَا دِیکاً وَ هُمَا یَنْتِفَانِ رِیشَهُ فَأَقْبَلَ عَلَى مَا هُوَ فِیهِ مِنَ الْعِبَادَةِ وَ لَمْ یَنْهَهُمَا عَنْ ذَلِکَ فَأَوْحَى اللَّهُ إِلَى الْأَرْضِ أَنْ سِیخِی بِعَبْدِی فَسَاخَتْ بِهِ الْأَرْضَ وَ هُوَ یَهْوِی فِی الدُّرْدُورِ أَبَدَ الْآبِدِینَ وَ دَهْرَ الدَّاهِرِینَ.»

در میان بنى اسرائیل پیر مردى عابد و زاهد بود، روزى وقتى در حال نماز بود چشمش به دو پسر بچه افتاد که خروسى گرفته بودند و پرهاى او را مى‏کندند، مرد عابد توجّهى نکرد و آنها را از این عمل نهى ننمود، خداوند به زمین وحى نمود: بنده مرا در زمین فرو ببر، زمین هم او را در کام خود کشید و او به جهت این سنگدلى تا قیام قیامت در زمین فرو خواهد رفت.

بحارالأنوار ج : 97 ص : 88 ح67

 

4) اقوام گذشته به خاطر ترک امر به معروف هلاک شدند.

امیر المؤمنین علیه الصلاة و السلام:

«إِنَّهُ لَمْ یَهْلِکْ مَنْ کَانَ قَبْلَکُمْ مِنَ الْأُمَمِ إِلَّا بِحَیْثُ مَا أَتَوْا مِنَ الْمَعَاصِی وَ لَمْ یَنْهَهُمُ الرَّبَّانِیُّونَ وَ الْأَحْبَارُ فَلَمَّا تَمَادَوْا فِی الْمَعَاصِی وَ لَمْ یَنْهَهُمُ الرَّبَّانِیُّونَ وَ الْأَحْبَارُ عَمَّهُمُ اللَّهُ بِعُقُوبَةٍ فَأْمُرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ انْهَوْا عَنِ الْمُنْکَرِ قَبْلَ أَنْ یَنْزِلَ بِکُمْ مِثْلُ الَّذِی نَزَلَ بِهِم‏.»

همانا علت هلاکت اقوام و ملت های گذشته چیزی نبوده جز اینکه آنها مرتکب گناهانی شدند و مربیان و علماءشان آنها را نهی از منکر نکردند؛ پس به خاطر همین عذاب خداوند متعال همه آنها را فرا گرفت؛ بنابر این قبل از اینکه اتفاقاتی که برای آنها پیش آمده بر سر شما بیاید امر به معروف و نهی از منکر کنید.

بحارالأنوار ج : 97 ص : 90 ح76

امیر المؤمنین علیه الصلاة و السلام:

أَوْحَى اللَّهُ تَعَالَى جَلَّتْ قُدْرَتُهُ إِلَى شُعَیْبٍ ع أَنِّی مُهْلِکٌ مِنْ قَوْمِکَ مِائَةَ أَلْفٍ أَرْبَعِینَ أَلْفاً مِنْ شِرَارِهِمْ وَ سِتِّینَ أَلْفاً مِنْ خِیَارِهِمْ فَقَالَ ع هَؤُلَاءِ الْأَشْرَارُ فَمَا بَالُ الْأَخْیَارِ فَقَالَ دَاهَنُوا أَهْلَ الْمَعَاصِی فَلَمْ یَغْضَبُوا لِغَضَبِی .

خداوند عزوجل بشعیب پیغمبر وحى فرمود که البته من صد هزار نفر از امت تو را عذاب خواهم نمود چهل هزار از اشرار و بدکاران و شصت هزار از نیکان را، پس شعیب عرض کرد پروردگارا این گروه اشرار مستحق و سزاوار عذابند پس جهت عذاب نیکان چیست؟ خداوند فرمود: همانا نیکوکاران در نصیحت و باز داشتن گناهکاران از اعمال زشتشان سستى و سهل انگارى و سازش نمودند و بجهت غضب من بر ایشان، غضب و خشم نکردند.

بحارالأنوار ج : 97 ص : 81 ح39

امام صادق علیه الصلاة و السلام:

إِنَّ اللَّهَ بَعَثَ مَلَکَیْنِ إِلَى أَهْلِ مَدِینَةٍ لِیَقْلِبَاهَا عَلَى أَهْلِهَا فَلَمَّا انْتَهَیَا إِلَى الْمَدِینَةِ وَجَدَا رَجُلًا یَدْعُو اللَّهَ وَ یَتَضَرَّعُ إِلَیْهِ فَقَالَ أَحَدُهُمَا لِلْآخَرِ أَ مَا تَرَى هَذَا الدَّاعِیَ فَقَالَ قَدْ رَأَیْتُهُ وَ لَکِنْ أَمْضِی لِمَا أَمَرَنِی بِهِ رَبِّی فَقَالَ وَ لَکِنِّی لَا أُحْدِثُ شَیْئاً حَتَّى أَرْجِعَ إِلَى رَبِّی فَعَادَ إِلَى اللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى فَقَالَ یَا رَبِّ إِنِّی انْتَهَیْتُ إِلَى الْمَدِینَةِ فَوَجَدْتُ عَبْدَکَ فُلَاناً یَدْعُوکَ وَ یَتَضَرَّعُ إِلَیْکَ فَقَالَ امْضِ لِمَا أَمَرْتُکَ فَإِنَّ ذَلِکَ رَجُلٌ لَمْ یَتَغَیَّرْ وَجْهُهُ غَضَباً لِی قَطُّ.

خداوند متعال دو فرشته را مأمور کرد تا شهری را با اهلش ویران کنند؛ زمانی که به شهر رسیدند فردی را یافتند که در حال دعا و تضرع در برابر خداوند بود؛ یکی از آن دو فرشته به دیگری گفت این فرد عابد را نمی بینی [آیا می خواهی شهر را با او ویران کنی]؛ آن دیگری گفت می بینمش ولی آنچه را که خدا به من دستور داده انجام می دهم؛ آن ملک گفت ولی من تا زمانی که از خداوند متعال کسب تکلیف نکنم دست به کاری نمی زنم؛ پس به خداوند متعال عرض کرد در آن شهر فردی را دیدم که در حال عبادت و تضرع بود [آیا با وجود آن شهر را ویران سازیم؟] خداوند فرمود به آن چیزی که دستور دادم عمل کنید چون آن فرد به هیچ عنوان به خاطر من [نسبت به هیچ گناه و خطایی] غضبناک و خشمگین نشده است [و هیچ اقدامی در تغییر آن گناهان انجام نداده است.]

بحارالأنوار ج : 97 ص : 86 ح60

5) خذلان الهی

امام باقر علیه الصلاة و السلام :

الْأَمْرُ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْیُ عَنِ الْمُنْکَرِ خَلْقَانِ مِنْ خَلْقِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَمَنْ نَصَرَهُمَا أَعَزَّهُ اللَّهُ وَ مَنْ خَذَلَهُمَا خَذَلَهُ اللَّهُ.

امر به معروف و نهى از منکر، دو آفریده از آفریده‏هاى خداوندند، کسى که آن دو را یارى کند (موجبات این دو امر مهم را فراهم سازد) خداوند او را عزیز نماید، و کسى که ارزش آنها را حفظ نکند خداوند عزّ و جل ذلیل و خوارش گرداند.

بحارالأنوار ج : 97 ص : 75 ح21

6) بغض و لعن خداوند متعال

پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم:

إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى لَیُبْغِضُ الْمُؤْمِنَ الضَّعِیفَ الَّذِی لَا زَبْرَ لَهُ فَقَالَ هُوَ الَّذِی لَا یَنْهَى عَنِ الْمُنْکَرِ.

همانا خداوند تبارک و تعالى مؤمن ضعیفى را که عقل رهبرش نیست دشمن مى‏دارد سپس حضرت فرمودند او کسی است که نهی از منکر نمی کند.

بحارالأنوار ج : 97 ص : 77

امیر المؤمنین علیه الصلاة و السلام :

فَإِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ لَمْ یَلْعَنِ الْقَرْنَ الْمَاضِیَ بَیْنَ أَیْدِیکُمْ إِلَّا لِتَرْکِهِمُ الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْیَ عَنِ الْمُنْکَرِ فَلَعَنَ اللَّهُ السُّفَهَاءَ لِرُکُوبِ الْمَعَاصِی وَ الْحُکَمَاءَ لِتَرْکِ التَّنَاهِی.

همانا خداى سبحان- مردم- دوران گذشته را از رحمت خود دور نفرمود، مگر براى آنکه امر به معروف و نهی از منکر را ترک کردند پس خدا بیخردان را به خاطر نافرمانى کردن، و خردمندان را به خاطر ترک نهی از منکر لعنت کرد.

بحارالأنوار ج : 97 ص : 90 ح73

امام صادق علیه الصلاة و السلام :

وَیْلٌ لِقَوْمٍ لَا یَدِینُونَ اللَّهَ بِالْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْیِ عَنِ الْمُنْکَر.

وای بر افرادی که در امر به معروف و نهی از منکر خداوند متعال را اطاعت نمی کنند.

بحارالأنوار ج : 97 ص : 91 ح81

7) ابراز دشمنی با خداوند متعال

امام صادق علیه الصلاة و السلام:

إِذَا رَأَى الْمُنْکَرَ وَ لَمْ یُنْکِرْهُ وَ هُوَ یَقْدِرُ عَلَیْهِ فَقَدْ أَحَبَّ أَنْ یُعْصَى اللَّهُ وَ مَنْ أَحَبَّ أَنْ یُعْصَى اللَّهُ فَقَدْ بَارَزَ اللَّهَ بِالْعَدَاوَةِ.

هنگامى که انسان منکر و کارهاى زشتى را ببیند و با داشتن قدرت از آن جلوگیرى نکند معلوم مى‏شود که دوست‏ دارد معصیت و گناه باشد و آن کس که دوست داشته باشد معصیت خدا بشود به دشمنى و مبارزه علنى با خدا برخاسته است.

بحارالأنوار ج : 97 ص : 73 ح7

8) نقصان روزی

امام صادق علیه الصلاة و السلام :

أَیُّمَا نَاشٍ نَشَأَ فِی قَوْمٍ ثُمَّ لَمْ یُؤَدَّبْ عَلَى مَعْصِیَةٍ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَوَّلَ مَا یُعَاقِبُهُمْ فِیهِ أَنْ یَنْقُصَ مِنْ أَرْزَاقِهِمْ.

هر جوانى و نوجوانى که در میان افراد خانواده و آشنایان خود بزرگ شود، و به خاطر گناهى که از او سر مى‏زند توسط آنان، [سرزنش و نکوهش و] تأدیب نگردد، خداوند متعال نخستین مجازاتى که برایشان در نظر مى‏گیرد، کاستن روزى آنهاست‏.

بحارالأنوار ج : 97 ص : 78 ح32

9) اعلان جنگ با خداوند متعال

پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم :

إِذَا تَرَکَتْ أُمَّتِی الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْیَ عَنِ الْمُنْکَرِ فَلْیُؤَذِّنْ بِوِقَاعٍ مِنَ اللَّهِ جَلَّ اسْمُهُ.

هر گاه امت من امر به معروف و نهى از منکر را ترک کنند پس باید اعلان جنگ با پروردگار بنماید.

بحارالأنوار ج : 97 ص : 78 ح33

10) مرده متحرک

امیر المؤمنین علیه الصلاة و السلام :

مَنْ تَرَکَ إِنْکَارَ الْمُنْکَرِ بِقَلْبِهِ وَ یَدِهِ وَ لِسَانِهِ فَهُوَ مَیِّتُ الْأَحْیَاء.

هر کس منکرى را مشاهده کند و با قلب و دست و زبانش از آن نهى نکند او یک مرده‏اى است که در میان زندگان حرکت مى‏کند.

بحارالأنوار ج : 97 ص : 94 ح96

11) تحقیر دین و گسترش فساد

پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم :

إِنَّ الْمَعْصِیَةَ إِذَا عَمِلَ بِهَا الْعَبْدُ سِرّاً لَمْ تُضِرَّ إِلَّا عَامِلَهَا وَ إِذَا عَمِلَ بِهَا عَلَانِیَةً وَ لَمْ یُغَیَّرْ عَلَیْهِ أَضَرَّتِ الْعَامَّةَ قَالَ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ علیه الصلاة و السلام وَ ذَلِکَ أَنَّهُ یُذِلُّ بِعَمَلِهِ دِینَ اللَّهِ وَ یَقْتَدِی بِهِ أَهْلُ عَدَاوَةِ اللَّهِ.

تردیدى نیست که اگر بنده‏اى در پنهان (از اوامر و نواهى حق) نافرمانى کند، پى آمد و زیان آن تنها گریبانگیر خود او خواهد شد. ولى اگر آشکارا چنین کار ناشایسته‏اى را انجام دهد و مورد سرزنش مردم قرار نگیرد، آثار سوء ناشى از آن، دامنگیر عموم مردم و زیان آن فراگیر خواهد شد.

سپس امام صادق علیه السّلام فرمود: و این بدین جهت است که او (در واقع) با این کار (ناپسند) دین خدا را خوار و کوچک شمرده، و خود را در موقعیتى قرار داده است که دشمنان خدا از رفتار او پیروى کنند.

بحارالأنوار ج : 97 ص : 78 ح35

12) ذلت و خواری در میان مردم

پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم):

یَظْهَرُ فِی أُمَّتِی الْخَسْفُ وَ الْقَذْفُ قَالُوا مَتَى یَکُونُ ذَلِکَ یَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ … إِذَا قَلَّ الْأَمْرُ بِالْمَعْرُوفِ اسْتُبِیحَ الْحَرِیمُ.
ذلت و خوارى و تهمت در میان امت من ظاهر و آشکار مى‏شود، عرض کردند: اى رسول خدا در چه زمانى این اتفاق خواهد افتاد، فرمود: هر گاه امر به معروف کم شود محرّمات و کارهاى حرام مباح شمرده مى‏شود.

 إرشاد القلوب إلى الصواب ، ج‏1،ص39

13) جای معروف و منکر با هم عوض می شود!!

پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم :

کَیْفَ بِکُمْ إِذَا فَسَدَ نِسَاؤُکُمْ وَ فَسَقَ شُبَّانُکُمْ وَ لَمْ تَأْمُرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ لَمْ تَنْهَوْا عَنِ الْمُنْکَرِ فَقِیلَ لَهُ وَ یَکُونُ ذَلِکَ یَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ نَعَمْ وَ شَرٌّ مِنْ ذَلِکَ کَیْفَ بِکُمْ إِذَا أَمَرْتُمْ بِالْمُنْکَرِ وَ نَهَیْتُمْ عَنِ الْمَعْرُوفِ قِیلَ یَا رَسُولَ اللَّهِ وَ یَکُونُ ذَلِکَ قَالَ نَعَمْ وَ شَرٌّ مِنْ ذَلِکَ کَیْفَ بِکُمْ إِذَا رَأَیْتُمُ الْمَعْرُوفَ مُنْکَراً وَ الْمُنْکَرَ مَعْرُوفاً.

چه خواهید کرد موقعى که زنان شما دچار فساد اخلاق شوند و جوانان شما به گناه آلوده گردند و از امر بمعروف و نهى از منکر خوددارى کنند؟! عرض شد: یا رسول اللَّه آیا چنین وضعى براى مسلمین پیش مى‏آید؟! فرمود بلى و بدتر از آن.

چه خواهید کرد موقعى که مردم را بگناه امر کنید و از نیکیها نهى نمائید؟! عرض کردند یا رسول اللَّه آیا چنین وضعى پیش آمد میکند؟! فرمود بلى و بدتر از آن.

چه خواهید کرد وقتى در نظر شما نیکیها گناه و منکر شناخته شود و منکرات و گناهان را نیک و پسندیده بدانید؟

بحارالأنوار ج : 97 ص : 74 ح14

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ اسفند ۹۵ ، ۱۸:۳۶
عباس اصلانی

اگر روایات‌را بررسی‌ کنیم‌، به‌ اعمالی‌ برمی‌ خوریم‌ که‌ نزد خدا محبوب اند ‌و ثواب های زیادی دارند.به‌ تعدادی‌ از آنها اشاره‌ می‌کنیم‌:
1- کسب‌ علم‌:"فضّل‌ العلم‌ أحبّ إلی‌' اللّه‌ من‌ قیام‌ ألف‌ لیلة؛(1)ارزش‌ علم‌ از عبادت‌ هزار شب‌ نزد خدا بهتر است‌" .
2 - مذاکره و مباحثه‌ علمی‌:"ساعة‌ عند مذاکرة‌ العلم‌ أحبّ إلی‌' اللّه‌ من‌ ألف‌ غزوة‌ و قرائة‌ القرآن‌ کلّه‌؛(2) یک‌ ساعت‌ مذاکرة‌ علمی‌ محبوب‌تر است‌ نز خدا از هزار جنگ‌ در راه‌ خدا و از قرائت‌ کلّ قرآن‌" .
3 -همنشینی‌ با علما:"جلوس‌ ساعة‌ عند العلماء أحبّ إلی‌' اللّه‌ من‌ عبادة‌ ألف‌ سنة‌؛(3) همنشینی‌ با علما بهتر است‌ از عبادت‌ هزار سال‌" .
4 - دیدار با علماء:"زیارة‌ العلماء أحبّ إلی‌' اللّه‌ مِن‌ سبعین‌ طوافاً حول‌ البیت‌؛(4) دیدار با علما بهتر است‌ از هفتاد طواف‌ خانة‌ خدا" .
5 - نماز:فإنّ الصلاة‌ أحبّ إلی‌' اللّه‌ مِن‌ الصیام‌؛(5) نماز از روزه‌ نزد خدا بهتر است‌" .
6 - پیروی‌ از پیامبر (ص‌):"أحب‌ العباد إلی‌' اللّه‌ تعالی‌' المتأسّی‌ بنبیّه‌؛(6)محبوبترین‌ بندگان‌ نزد خدا کسی‌ است‌ که‌ به‌ پیامبر (ص‌) تأسّی‌ کند" .
7 -دوام‌ در عمل‌:"أحبّ الاعمال‌... ما داوم‌ علیه‌ العبد و إنْ قلّ؛(7) محبوترین‌ اعمال‌... عمل‌ است‌ که‌ مداوم‌ باشد، گرچه‌ کم‌ باشد" .
8 - سخاوت‌ مندی‌:"الشابُّ السخیّ... أحبّ إلی‌' اللّه‌ من‌ الشیخ‌ العابد؛(8) جوان‌ سخاوتمند از پیر مرد عابد محبوتر است‌".
9 - خوشحال‌ کردن‌ دیگران‌:"أحبّ الاعمال‌.. سرور تدخله‌ علی‌ مؤمن‌؛(9) محبوبترین‌ اعمال‌ خوشحالی‌ است‌ که‌ بر مؤمنی‌ وارد کنی‌" .
10 -همراهی‌ با برادر دینی‌:"مشیٌ مع‌ أخ‌ مسلم‌.. أحبّ إلی‌' اللّه‌ تعالی‌ من‌ اعتکاف‌ شهرین‌ فی‌ المسجد الحرام؛(10) همراهی‌ با برادر مسلمان‌ محبوبتر است‌ نزد خدا از اعتکاف‌ دو ماه‌ در مسجد الحرام‌" .
11 -بر آوردن‌ حاجت‌ مؤمن‌:"لقضاء حاجة‌ امری‌ء مؤمن‌ أحبّ إلی‌' اللّه‌ من‌ عشرین‌ حجّة‌؛(11) بر آوردن‌ حاجت‌ مؤمن‌ محبوتر است‌ نزد خدا از بیست‌ حجّ" .
12 - پرخیرترین‌ فرد برای‌ مردم‌: از پیامبر سؤال‌ شد: محبوب‌ترین‌ شخص‌ نزد خدا کیست‌؟ فرمود: "أنفع‌ الناس‌ للناس‌؛(12) پر نفع‌ترین‌ مردم‌ برای‌ دیگران‌" .
در جای‌ دیگر فرمود:"الخلق‌ عیال‌ اللّه‌ فأحبّ الخلق‌ إلی‌' اللّه‌ مَن‌ نَفَعَ عیالَ اللّه‌ و أللهخل‌ علی‌' أهل‌ بیت‌ سروراً؛(13) محبوب‌ترین‌ بنده‌ نزد خدا کسی‌ است‌ که‌ به‌ عیال‌ خدا (مردم‌) نفع‌ برساند و اهل‌ خانه‌ای‌ را خوشحال‌ کند" .
13- غیبت‌ نکردن‌:"ترک‌ الغیبة‌ أحبّ إلی‌' اللّه‌ مِن‌ عشرة‌ آلاف‌ رکعة؛(14) غیبت‌ نکردن‌ بهتر است‌ از ده‌ هزار رکعت‌ نماز مستحبی‌" .
14 -مسواک‌ زدن‌:"رکعتان‌ بسواک‌ أحبّ إلی‌' اللّه‌ من‌ سبعین‌ رکعة‌؛(15) دو رکعت‌ نماز مسواک‌ زدن‌ بهتر است‌ از 70 رکعت‌ نماز بدون‌ مسواک‌ کردن‌" .
-------------------------------------------------------------------------------------------------------------
پی‌نوشت‌ها:
1. بحار، ج‌1، ص‌203.
2. همان‌.
3. همان‌، ص‌205.
4. همان‌.
5. همان‌، ج‌13، ص‌411.
6. همان‌ ج‌16، ص‌285.
7. همان‌، ج‌68، ص‌219.
8. همان‌، ص‌355.
9. همان‌، ج‌71، ص‌295.
10. همان‌، ص‌316.
11. همان‌، ص‌324.
12. همان‌، ص‌339.
13. همان‌، ص‌339.
14. همان‌، ج‌72، ص‌261.
15. همان‌، ج‌73، ص‌139.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ اسفند ۹۵ ، ۱۷:۰۱
عباس اصلانی

یک اندیشمند اهل‌سنت ساکن آمریکا بر این باور است مهمترین راه تضعیف صهیونیست‌ها مبارزه با روش ثروت‌اندوزی آنها که ربا و بانکداری جهانی است، می‌باشد.

«عمران نزار حسین» اندیشمند اهل سنت ساکن آمریکا در گفتگویی به تشریح وجوه مختلف قدرت صهیونیسم جهانی و رژیم صهیونیستی پرداخت.

وی در این گفتگو مهمترین موضوع در مقابله با رژیم صهیونیستی و راه تضعیف قدرت آن را که نوک پیکان صهیونیسم جهانی است، مبارزه با روش ثروت اندوزی آنها که ربا و بانکداری جهانی است، دانست.

نزار حسین در بخش نخست سخنان خود از جنگی جهانی خبر داد که دو قدرت کنونی جهان با هم می‌جنگند و این جنگ به تضعیف دو طرف منجر می‌شود و بهره برداری نهایی در این میان از آن صهیونیست‌ها خواهد بود. وی در مورد نتایج این جنگ گفت:

منفعت نخستی که جنگ بزرگ در پی خواهد داشت آن است که این جنگ نابود کننده ناتو به‌عنوان قدرت برتر نظامی غرب خواهد بود و توان نظامی روسیه را نیز به‌صورت قابل توجهی کاهش خواهد داد. صهیونیست‌ها تلاش خواهند کرد که از این خلأ قدرت بهره‌برداری کنند تا اسرائیل را به‌عنوان قدرت حکمران بر جهان معرفی کنند.

دومین منفعت این جنگ این است که اسرائیل بر دنیای کنونی با توجه به وسعتی که هم‌اکنون دارد نمی‌تواند حکمرانی کند و دنیا باید خیلی کوچک شود. جنگ بزرگی که روی خواهد داد باعث می‌شود که جهان بسیار کوچک شود.

امکانات جنگ هوایی نابود خواهد شد اما صهیونیست‌ها و اسرائیل باید فناوری محرمانه جایگزینی برای این داشته باشند تا بتوانند همچنان از آسمان استفاده کنند این در حالی است که دیگران نمی‌توانند از آن استفاده کنند. این یکی از اشاره‌های آخر زمانی است که باید اتفاقاتی در این مسیر روی دهد که متوجه شویم این چنین سلاحی وجود دارد.

عمران حسین که مطالعات فراوانی در زمینه اقتصاد و مباحث آخر الزمان دارد با نگاهی به وضعیت کنونی راه حل معکوس شدن این جریان پیشرفت و توسعه قدرت صهیونیسم و حرکت این رژیم به‌سمت زوال را، توجه به مسئله ربا و بانکداری در جهان امروز مطرح کرد.

 

آخرین آیه‌ای که در قرآن از نظر تاریخی نازل شده بعد از حجه الوداع و پس از آنکه پیامبر به مدینه بازگشت و تنها ۸۱ روز به رحلت ایشان مانده بود،‌ می‌باشد. این آیه که نازل شده این بود “یا أیها الذین آمنوا اتقوا الله وذروا ما بقی من الربا إن کنتم مؤمنین فإن لم‌تفعلوا فأذنوا بحرب من الله ورسوله وإن تبتم فلکم رءوس أموالکم لاتظلمون ولاتظلمون (بقره ۲۷۹‌ــ۲۷۸) اگر شما ربا را کنار نگذارید به جنگ خدا و رسول او رفته‌اید. تا زمانی که خداوند با شما می‌جنگد شما نخواهید توانست که اسرائیل را شکست دهید اولین گام در این روند در مقاومت در برابر اسرائیل، از بین بردن سیستم ربا است و درباره چگونگی آغاز روند نیز باید بسیار محتاط و با دقت باشید چون اگر اولین گام را اشتباه بردارید همه چیز نابود خواهد شد. نخستین گام آن است که در ایران خرید و فروش در بازار با استفاده از مسکوکات صورت گیرد.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ بهمن ۹۵ ، ۱۸:۵۸
عباس اصلانی

اسلام فقر مادی را یک پدیده غیرطبیعی می داند که علت بسیاری از فقرها تنبلی و عدم پشتکار افراد است. حضرت علی(ع) می فرماید: هر کس بر رنج(ناشی از کار) بردباری نورزد، باید فقر را تحمل کند. همچنین می فرمایند: آن گاه که اشیاء جفت شوند تنبلی و کم کاری با هم جفت گردند و فقر تولد یابد(میزان الحکمه 251). همچنین بی برنامگی یا برنامه ریزی نادرست به پیدایش فقر در سطح افراد و جوامع می انجامد. به همین جهت امام علی(ع) نداشتن برنامه در زندگی و سوء تدبیر را عامل فقر دانسته است. برخی از روایات نیز اسراف را سبب زوال نعمت دانسته اند که در واقع نوعی بی برنامگی و عدم رعایت اعتدال در مصرف است. البته در سطح کلان اسراف گستره یی فراتر می یابد و هر نوع تضییع اموال کشور(اموال عمومی یا خصوصی) یا عدم بهره برداری بهینه از آن ها اسراف تلقی می شود. اسراف علاوه بر این که به جهت بی برنامگی و رعایت نکردن اعتدال موجب فقر می شود، از آن نظر که گناه است نیز سبب فقر به شمار می آید. همچنین یکی دیگر از علل فقر ارتکاب گناه می باشد معصومان گناه را سبب کم شدن روزی انسان و از عوامل فقر می دانند. امام رضا علیه السلام می فرماید: «همانا مومن نیت گناه می کند و از رزقش محروم می شود»(وسایل الشیعه جلد 1 ص58). امام علی علیه السلام می فرمایند: از گناهان بپرهیزید، زیرا هیچ بلا و کم شدن روزی حتی خراش ها و زخم های بدن و سقوط و افتادن و هر مصیبتی از گناهان سرچشمه می گیرد(بحارالانوار جلد7 ص350). از عوامل کاهش روزی، کفران نعمت های الهی است، قرآن کریم در این باره می فرماید: خداوند قریه ای را به عنوان مثال مطرح می نماید که دارای امنیت و آسایش بودند و روزی فراوانی به ایشان می رسید، آنان نسبت به نعمت های الهی کفران ورزیدند، از این رو خداوند لباس گرسنگی و ترس را بر آنان پوشاند. هنگامی که شخص کفران نعمت می کند، لیاقت داشتن آن را ندارد، خداوند نیز رحمت و نعمت خویش را از او دریغ می کند. از عوامل دیگر فقر ربا خوردن است، خداوند برکت را از سود به دست آمده از معامله و قرض ربوی، برداشته است. عثمان به عیسی نقل کرده است که شخصی به امام صادق(ع) عرض کرد: خداوند در قرآن کریم می فرماید: یمحق الله الربا و یربی الصدقات؛ خداوند ربا را نابود کرد، ولی صدقات را زیاد می کند». ولی می بینیم که بعضی ربا می خورند و اموالشان به ظاهر زیبا می شود. امام در پاسخ فرمودند: «چه نابودی از این بالاتر که یک درهم ربا دین انسان را نابود می کند و اگر توبه کند، باز هم اموالش از بین رفته و نابود می شود»(وسایل الشیعه جلد 9). نکته قابل توجه در این باره، نقش تکدی در افزایش فقر است؛ امیرالمؤمنان علی علیه السلام می فرمایند: «درخواست از دیگران کلید فقر است و روزی را نابود می کند»(حکمت 226). دیدگاه نادرست نسبت به دنیا و آخرت از علل دیگر فقر است گروهی چنان می پندارند که نیکبختی دنیا و آخرت جمع شدنی نیست و اگر بخواهند در جهان دیگر کامیاب باشند، باید در دنیا در فقر و بیچارگی به سر برند. اینان، به سبب برداشت های نادرست از مفاهیم پرارزشی چون زهد از دنیا روی گردانده، نعمت های آن را بر خود حرام کرده اند. این گروه، بر خلاف تهیدستان دیگر، حتی اگر توانایی مالی داشته باشند از آن استفاده نمی کنند. این برداشت با سخنان معصومان و سیره عملی آن ها ناسازگار است. آن بزرگان میان بهره مندی از نعمت های این جهان و جهان دیگر، منافاتی نمی دیدند. علی علیه السلام مکرر به این مطلب اشاره می کند که دنیا خوب جایی است اما برای کسی که بداند اینجا قرارگاه دائمی نیست، گذرگاه و منزلگاه اوست(خطبه 223). همچنین امام می فرمایند: دنیا خانه بین راه است، نه خانه اصلی و قرارگاه دائمی(خطبه 203). در برخی موارد ممکن است علت فقر، تحمیلی باشد و بسیاری از افراد در فقر خود نقشی نداشته باشند. مهم ترین عوامل این نوع فقر عبارت است از: عوامل طبیعی مانند زلزله، آتش سوزی، سیل، سرقت و خشکسالی مرگ یا معلولیت سرپرست خانواده. همچنین مهم ترین عوامل پیدایش فقر تحمیلی را باید در عرصه اقتصاد جست وجو کرد؛ و عامل اصلی در بیان این عوامل، نوع روابط اقتصادی حاکم بر جامعه است. روابط ناسالم اقتصادی بر بسیاری از مردم تأثیر می نهد، شکاف طبقاتی میان اقلیت پردرآمد و اکثریت تهیدست را فزونی می بخشد و ممکن است سرانجام اقتصاد کشور را فلج کند؛ بخشی از این عوامل عبارتند از:

1-توزیع ناعادلانه ثروت:

 امام علی علیه السلام در این زمینه می فرمایند: ماجاع فقیر الا بمامتع به غنی(حکمت 328)

2-انحصار ثروت در دست توانگران و ثروتمندان:

امام در این باره می فرمایند: «خداوند سبحان غذا و نیاز نیازمندان را در اموال ثروتمندان معین کرده؛ پس هیچ فقیری گرسنه نمی ماند، مگر به واسطه اینکه ثروتمندان از حق آنان بهره مند شده اند. و خداوند آنها را به خاطر این عمل مؤاخذه خواهد کرد.»(حکمت 328)

 3-ثروت اندوزی حاکمان و والیان:

 امام می فرماید: «همانا ویرانی زمین به دلیل تنگدستی مردم است، و تنگدستی مردم، به جهت غارت اموال از طرف زمامدارانی است که به آینده حکومتشان اعتماد ندارند.»(خطبه 209)

 4 - حبس مال(بخل ورزیدن به مال):

 امام در این باره می فرماید: «از بخیل در شگفتم! به سوی فقری می شتابد که از آن می گریزد و سرمایه ای را از دست می دهد که برای آن تلاش می کند. در دنیا چون فقیران و تهیدستان زندگی می کند؛ اما در آخرت چون سرمایه داران محاکمه می شود.»(حکمت 123)

 5- احتکار:

 ازنظر امام یکی دیگر از عوامل فقر احتکار و انبار کردن کالاست که معمولاً در اوضاع نابسامان اقتصادی به سبب عواملی مانند جنگ و شیوع بیماری و... به امید بالا رفتن قیمت ها انجام می شود.

آثار فقر

از آن جا که فقر پدیده ای اقتصادی است، به طور طبیعی در حوزه اقتصاد آثاری ویران گر برجای می نهد. این پدیده چنانچه به موقع شناسایی و نابود نشود، چون غده ای سرطانی گسترش یافته، جامعه را فرا می گیرد و به مرگ اجتماع می انجامد؛ به تعبیر جامعه شناسان، فقر فقر می زاید و به طور معمول فرزندان فقرا در محرومیت باقی می مانند. اینک به پیامدهای شوم فقر از دیدگاه امام علی(ع) می پردازیم:

1- فقر موجب نقص عقل و دین:

 امام خطاب به محمدبن حنفیه می فرمایند:(حکمت 319) «فرزندم! از فقر بر تو می ترسم، از آن به خدا پناه ببر! زیرا فقر دین انسان را ناقص و عقل و اندیشه او را مشوش، و مردم را نسبت به او، و او را نسبت به مردم بدبین می سازد.» براساس این بیان نورانی امام، فقر آثار بسیار بدی را بر عقل و دین انسان برجا می گذارد. چنانکه در روایت دیگر می فرماید: «از دست رفتن دین، سبب نابودی امنیت است و با ترس و وحشت، زندگی مفهومی ندارد، و زوال عقل سبب زوال زندگی است و جامعه بی خرد را جز با مردگان نتوان قیاس کرد.»(حکمت 319) پس فقر خطرناک ترین بیماری است که جامعه را تهدید می کند و درصورت عدم تسریع در درمان آن، جامعه دچار اختلال و فروپاشی و در نهایت باعث از دست رفتن دین و معنویت می گردد.

2- فقر موجب ناتوانی و غربت:

 امام در فرازی دیگر می فرمایند: «فقر و تهیدستی، مرد زیرک را در برهان، کند و ناتوان می سازد و انسان فقیر در شهر خود نیز غریب و بیگانه است»(حکمت 3). از کلام امام استفاده می شود که فقر قدرت و توان برخوردهای اجتماعی را از انسان می گیرد، و فقیر جرأت داد و ستد را از دست می دهد و به یک انسان بی اراده تبدیل می شود که قدرت انجام هیچ کاری را ندارد. در روایت دیگر می خوانیم «بی نیاز در غربت، وطنی است و نیازمند در وطن، غریب است»(حکمت 56) زیرا انسان بی نیاز هرجا باشد وسایل آسایش برایش فراهم است، ولی فرد نیازمند اگرچه در وطن خود به سر می برد، ولی از آنجا که فقیر است باید برای ادامه حیات خود به سوی دیگران دست نیاز دراز کند، تا بتواند زندگی خود را تأمین کند و اگر به این منوال زندگی خود را بگذراند، روزی جامعه و حتی اقوام و بستگان رهایش می کنند، در نتیجه، وطن برای او غربت می گردد.

3- فقر موجب ذلت و خواری:

 امام علی از سنگینی و ذلت و خواری فقر به خدا پناه می برد، آنجا که می فرماید: «پروردگارا آبرویم را با بی نیازی نگهدار و شخصیتم را در اثر فقر ساقط مگردان که از روزی خواران تو درخواست روزی کنم و از اشخاص پست خواستار عطوفت و بخشش باشم، به ستودن آن کس که کمکم می کند مبتلا گردم، و به مذمت و بدگوئی از آنکه به من نمی بخشد آزمایش شوم، و تو در ورای همه اینها سرپرست منی که ببخشی و یا منع نمایی، و تو بر همه چیز قادری»(خطبه 225). فرمایش حضرت علی(ع)، با صراحت بر این نکته دلالت دارد که فقر و تنگدستی، آبروی انسان را از بین می برد و باعث می شود حرمت او ضایع شود. انسان فقیر مجبور است گوهر عزت و مناعت خود را زیر پا نهدو به بندگان خدا چشم امید بدوزد و از آنها لطف و مرحمت انتظار داشته باشد. در اینجا است که زمینه های ستایش و تملق افراد فراهم می شود و باستایش و تملق انسانی دیگر عزت نفس و کرامت والای انسانی به پایین ترین حد سقوط می کند و در این مرحله است که می توان گفت انسان هیچ ندارد، و هیچ نیست، چرا که ماهیت انسانی اش را که فرشتگان در مقابلش سجده کردند، از دست داده است. او در حقیقت از دیدگان دیگران فراموش می شود. الامام علی(ع): «الفقر ینسی» فقر انسان را به فراموشی می سپارد.

فقر مادی و فشارهای اقتصادی ناشی از آن، موجب تشویش و اضطراب می شود، انسان را می آزارد و پیوسته جان و دلش را به خود مشغول می سازد و تشویش و اندوه حاصل از آن، آرامش روحی وی را بر هم می زند. امام علی(ع): به راستی که فقر، اندوه آور است(غررالحکم جلد 2).

4- فقر زمینه ساز فساد اداری:

 امام در نامه بسیار ارزشمند خود به مالک اشتر مطالبی را در مورد قضات و کارگزاران بیان می دارند که از مفهوم آنها می توان این گونه استفاده نمود که نپرداختن حقوق کافی به کارگزاران، موجب نیاز آنها به مردم و در نتیجه باعث رشوه خواری و فساد اداری می گردد: «با جدیت هرچه بیشتر قضاوتهای قاضی خویش را بررسی کن، و در بذل و بخشش مال به او سفره سخاوتت را بگستر، آنچنان که نیازمندیش از بین برود و حاجت و نیازی به مردم پیدا نکند.» و در جای دیگر می فرماید: «سپس حقوق کافی به آنها بده! زیرا این کار، آنها را در اصلاح خویش تقویت می کند، و از خیانت در اموالی که زیردست آنها است، بی نیاز می سازد.»(نامه 53). از بخشی از این فرمایش چنین برمی آید که اگر کارمندان با وجود تأمین نیاز، خیانت کنند باید آنان را سرزنش کرد در غیر این صورت، سرزنش آنان سودی ندارد. در بسیاری از متون دیگر نیز حضرت علی(ع) دستور می دهد که باید زندگی کارمندان دولت تأمین باشد.

5- فقر باعث ضعف عقیده می شود:

 خداوند در آیه 16 سوره فجر، یکی از آثار فقر و تهیدستی را تغییر فضای تفکری بشر از مسیر درست معرفی می کند؛ زیرا فقر و تهیدستی، زمینه ساز بدگمانی به خداوند و لب گشودن به اعتراض و گلایه نسبت به اوست. براین اساس گفته شده است: کاد الفقر ان یکون کفرا؛ نزدیک است که فقر به کفر منجر شود.(بحارالانوار، ج 72، ص 29) فقر باعث درخواست فقیر از دیگر همنوعان می گردد. فقیر روزی خود را از دیگران درخواست می کند، در حالی که روزی دهنده خداوند است و باید از خداوند درخواست کرد. بنابراین، فقیر به جای خداوند، دیگران را رازق می پندارد و گمان می کند دیگران می توانند به او روزی دهند، هرچند خداوند آن را معین نکرده باشد.

6- فقر زمینه ساز بی عفتی:

 فقر مادی همچنین زمینه بی عفتی مردان و زنان را سبب می شود. خداوند در قرآن کریم به این تاثیر نامطلوب و بد فقر مادی اشاره می کند و می فرماید که زنان و مردان غیرمتاهل که فقیر و فاقد امکانات ازدواج هستند بیشتر از دیگران در معرض بی عفتی و آلودگی ها و فسادهای جنسی هستند. همچنین امیرمؤمنان علی(ع) درباره تاثیر بسیار بد فقر در زندگی بشر می فرماید: «الفقر الموت الاکبر؛ فقر، مرگ بزرگ است.(حکمت 163) به این معنا که مرگ هر چند سخت و بد باشد، هیچ مرگی چون فقر نیست که آدمی زنده مرده می باشد و مرگ بر او آسانتر از این زندگی است که در فقر و بینوایی در آن قرار گرفته است.

7- فقر موجب جهل می شود: حقیقت این است که در حالت عادی، شکل گیری باور درست دینی، دست کم نیازمند سواد و آموزش است، در حالی که بسیاری از فقرا از تحصیل این نعمت ابتدایی و اساسی محرومند. برای رشد فکر و اندیشه باید بسیاری از تسهیلات فراهم شود.

8- فقر موجب ناامیدی می شود:

 یکی از پیامدهای بسیار مخرب فقر، ایجاد ناامیدی در فقر است. در متون دینی بر اهمیت داشتن امید تاکید فراوان شده است. زیرا امید بال پرواز فرد به سوی ترقی، بالندگی و شکوفایی است. فقر و تنگدستی، بیچارگی و درماندگی زمینه ساز یأس و نومیدی از خدا و پناهنده شدن به غیر او. پس نومیدی به عنوان یک اثر فقر مطرح است و از سوی دیگر، نومیدی یکی از عوامل شرک و کفر است. قرآن کریم در این زمینه می فرماید:(یوسف: 87) و از رحمت خدا مأیوس نشوید که تنها گروه کافران از رحمت خدا مأیوس می شوند. بنابراین، می توان گفت: فقر موجب ناامیدی و ناامیدی موجب بی دینی و کفر می گردد.

9-فقر و انحراف اخلاقی:

 زشتی اخلاق یعنی دچار دنائت طبع و صفات پست نفسانی شدن و نیز انجام رفتارهایی که از این صفات سرچشمه گرفته اند. حضرت علی علیه السلام نیز به صورت مکرر فرموده است فقر باعث کارهای زشت می شود. «العسر یشین الاخلاق» تنگدستی اخلاق را زشت می کند(غرر الحکم جلد 2) «المسکنه مفتاح البوس»؛ ناداری کلید نکبت است(بحارالانوار جلد 87) امام علی(ع) همچنین در توصیه ای به امام حسن مجتبی(ع) می فرماید: انسانی را که طلب روزی خود می کند ملامت مکن؛ چه هر کس روزی خود و خانواده خود را نداشته باشد، خطاهایش فزون می گردد به هر حال، روایات مزبور با لحن قاطع این حقیقت را اعلام می کنندکه فقر بر رفتار و خصوصیات اخلاقی فرد تاثیر بسیار منفی دارد.

10- فقدان منزلت اجتماعی:

در بعضی از روایات بر این نکته تاکید شده است که فقر موجب حقارت می گردد. حضرت علی(ع) می فرماید: «الفقر یخرس الفطن عن حجته»؛ فقیر از بیان دلیلش عاجز است(حکمت 3). حضرت علی(ع) همچنین خطاب به فرزند خود می فرماید: پسرم! کلام فقیر شنیده نمی شود و مقام او شناخته نمی گردد. آن حضرت در چند فرمایش جداگانه می فرماید: هر کس فقیر باشد از مقام و موقعیتی برخوردار نیست و کوچک و خوار شمرده می شود. محرومیت باعث خواری است.

11- فقر و انزوای سیاسی:

 انسان های فقیر، معمولا در مراکز قدرت جایگاهی ندارند، چرا که برای شرکت در رقابت های سیاسی؛ توان مالی نداشته و نفوذ و تاثیر چندانی در میان توده های مردم نمی توانند داشته باشند. امام علی(ع):الفقیر حقیر لایسمع کلامه و لا یعرف مقامه [فقیر در چشم مردم] بی مقدار است؛ نه سخنش شنیده می شود و نه جایگاهش شناخته می شود(حکمت 44).

راه های پیشگیری از فقر

به طور کلی شیوه اصولی برخورد با هر مشکلی بستن راه پدید آمدن آن است. در مبارزه با مشکل فقر نیز اجرای سیاست هایی برای از بین بردن زمینه های پیدایش آن مهم ترین گام به شمار می آید. در نهج البلاغه هم از درمان فقر سخن به میان آمده و هم راه پیشگیری نشان داده شده است. مهم ترین راه های پیشگیری از فقر عبارتند از:

1-صدقه دادن:

 امام علیه السلام می فرماید: اذا أملقتم فتاجروا الله بالصدقه؛ هر گاه تنگدست شدید با دادن صدقه با خدای تعالی سودا کنید(کلمات قصار 250) صدقه ای که فقیر می پردازد از دردهایش می کاهد زیرا این کار به او می فهماند که کسانی فقیرتر و ضعیف تر از او نیز هستند. فرمایش امام است که فرمود:استنزلوا الرزق بالصدقه روزی را به صدقه دادن فرود آورید(کلمات قصار 132) زیرا هر کس مالی را در راه خدا می بخشد هرچند اندک باشد خدای تعالی پاداش او را فراوان خواهد داد.

2- امانتداری

امانتداری راه دیگر پیشگیری از فقر است، امانتداری ارزشی حیاتی است که اعتماد متقابل را در جامعه ریشه دار می کند و دارای ارزش اقتصادی نیز هست انسان امانتدار در جامعه محبوب است و همه دوست دارند در کارها با او مشارکت داشته باشند زیرا هیچ گاه به مال و ناموسشان خیانت نمی کند امام علی(ع) می فرماید: اداء الامانه مفتاح الرزق؛ امانتداری کلید روزی است(شرح نهج البلاغه: 318/20 ح 650) و نیز می فرماید و الامانه تجر الرزق و الخیانه تجر الفقر. امانتداری روزی به دنبال دارد و خیانت مایه فقر و تنگدستی است(تحف العقول: 255) به راستی امانتداری کلیه روزی است زیرا هرکس که امانتدار نباشد درهای زندگی به رویش گشوده نمی شود و از همه جا طرد خواهد شد.

 3- پرهیزگاری و استغفار:

 انسان با گناهی که مرتکب می شود از روزی محروم می گردد(شرح نهج البلاغه: 259/20 ح 33) و انسان تنها با استغفار و توبه می تواند از این بند آزاد گردد. امام علی علیه السلام می فرماید: و خداوند استغفار(آمرزش خواستن) را سبب فراوانی روزی قرار داده است(خطبه ها 143).

 4- فروتنی و اخلاق پسندیده:

 سعه الاخلاق کیمیاء الارزاق؛ اکسیر روزی در خوش اخلاقی است.(شرح نهج البلاغه: 339/20 ح 884). یعنی خویها و خصلتها باعث فراخی روزی گردد و یا به اعتبار این که سبب دوستی مردم گردد به صاحب آن و این که رعایت امانت او کنند و رغبت در معامله با او کنند اگر از اهل معامله باشد.

5- محکم کاری و درستی کار:

یکی دیگر از اسباب ثروتمندی و کسب روزی محکم کاری و درستی کار است زیرا کالای خوب مشتری را جذب می کند درحالی که کار سطحی و بی دقتی هیچ گاه مشتری پیدا نمی کند و حتی کسی به آن نزدیک نمی شود اگر انسان شهرت خوب کسب کند مورد اعتماد تاجر و مشتری واقع شود امام علی علیه السلام می فرماید: من قصر فی العمل أبتلی بالهم؛ کسی که در عمل کوتاهی کند به اندوه دچار گردد.(کلمات قصار: 112)

 6- مهاجرت و سفر:

 گاهی برای انسان به دلایلی دشوار است که در یک جا کار کند لذا در این صورت باید به جای دیگر برود تا در آنجا گشایش و راحتی ببیند «و من یهاجر فی سبیل الله یجد فی الارض مراغما کثیرا وسعه» هرکس که در راه خدا مهاجرت کند در روی زمین برخورداری های بسیار و گشایش خواهد یافت(سوره نساء: آیه 100). همچنین امام علی(ع) در جهت پیشگیری از فقر سفارشهای اخلاقی به فقرا فرمودند که از جمله: قناعت، صبر و تحمل، استقامت و پایداری، عفت و پاکدامنی، نکوهش و مذمت دنیا، توصیه نموده اند.

راه های درمان فقر:

1- اقداماتی که فرد باید انجام دهد(وظایف فرد)

2 - اقداماتی که جامعه باید به صورت یک مجموعه انجام دهد(وظایف جامعه)

3 - اقدماتی که دولت باید انجام دهد(وظایف دولت)

اول: وظایف فرد:

 کسب علم- کسب تجربه- کار- تدبیر و چاره اندیشی- غنیمت شمردن فرصتها- بخشش مستمر پرداخت زکات.

دوم: وظایف جامعه:

 همیاری اجتماعی- ایجاد روحیه تعاون و همکاری- نظارت بر کار دولت

سوم: وظایف دولت:

 تأمین اجتماعی- نظارت بر بازار- نظارت بر مالکیت؛بنابراین در اجتماع فقیر و گرسنه و گرفتار ضعف اقتصادی ناچاراً انحطاط ادبی و اخلاقی سراسر آن را فراخواهد گرفت در چنین اجتماعی دیگر نه امید خیر و پیشرفتی می رود و نه احساس امنیتی می شود و نه از جرایم و جنایات خاطرها آسوده می گردد و نه از فضل و کمال و اکتشاف در آن اثری دیده می شود و نه چنین اجتماعی از دین بهره ای می برد و نه این گونه اجتماعی به درد دین می خورد زیرا انسان استعداد مرده و بی اثر به چه درد دین می خورد یا اینکه دین به چه درد او می خورد؟

اسلام هم از فردی که زندگیش تیره گشته چه بهره خواهد برد. نه تنها اسلام از چنین فردی نفع نخواهد برد بلکه در بسیاری جاها چنین شخصی مضربه حال اسلام و مایه سرافکندگی خود و دین است. در نهج البلاغه هم از درمان فقر سخن به میان آمده و هم راه پیشگیری نشان داده شده است. پس در مبارزه با مشکل فقر بر مسئولان نظام واجب است تا با اجرای سیاست های مناسب، برای از بین بردن زمینه های پیدایش فقر گام های مؤثری بردارند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ خرداد ۹۵ ، ۱۹:۱۳
عباس اصلانی

ما سه نوع مسئولیت انسانی و دینی داریم. دوتا از این مسئولیت‌ها را همه می‌شناسند و از آنها حرف می‌زنند. مسئولیت‌های فردی و مسئولیت‌های اجتماعی. اما ما مسئولیت‌های سیاسی هم داریم. مسئولیت سیاسی ما با مسئولیت اجتماعی ما تفاوت دارد.

مسئولیت‌های اجتماعی نقش ما را در ارتباط با اطرافیان‌مان تنظیم می‌کند؛ که به آنها رسیدگی کنیم و در زندگی به همدیگر کمک کنیم. اما مسئولیت سیاسی ما، حکم می‌کند ببینیم کلیت جامعه به کجا می‌رود؟ چه خطراتی جامعه را تهدید می‌کند؟ چه کسانی جامعه را اداره می‌کنند؟ و چگونه؟ آیا شایستگی دارند یا خیر؟

مسئولیت اجتماعی مثل صدقه دادن؛

مسئولیت سیاسی مثل ریشۀ فقر را کندن.

مسئولیت اجتماعی مثل عیادت از مریض‌ها؛

مسئولیت سیاسی مثل تلاش برای بنیان‌گذاری حاکمیتی که در آن این‌قدر آرامش و رفاه باشد که کمتر کسی مریض بشود.

خب کدام مهم‌تر و ارزشمندتر است؟

معلوم است؛ مسئولیت سیاسی.

طبیعی است چیزی که ارزشمندتر است، سخت‌تر و پیچیده تر هم هست.

این چیزها را باید از کودکی به بچه ها یاد داد، تا هیچ‌وقت کسی در عرصۀ سیاسی بی‌تفاوت نباشد و یک مشت قدرت‌طلب نتوانند او را فریب دهند.

با این تفاصیل، چطور دین می‌تواند به سیاست اهمیت ندهد؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۰:۵۰
عباس اصلانی

زنجیره تمدن سازی اسلامی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۱:۰۱
عباس اصلانی