نور اسلام

و جن و انس را نیافریدم جز براى آنکه مرا بپرستند

نور اسلام

و جن و انس را نیافریدم جز براى آنکه مرا بپرستند


و پند ده که مؤمنان را پند سود بخشد (55)
و جن و انس را نیافریدم جز براى آنکه مرا بپرستند (56)
از آنان هیچ روزیى نمى‏خواهم و نمى‏خواهم که مرا خوراک دهند (57)
خداست که خود روزى بخش نیرومند استوار است (58)سوره(51)

طبقه بندی موضوعی

۱۵ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۵ ثبت شده است

در بخشی از این یادداشت آمده است: آنچه مهم‌تر از رفتارهای خوب و بد ماست، عادت‌هایی است که این رفتارها در ما به جای می‌گذارند. بدترین قسمت یک رفتار بد، عادت بدی است که در ذهن و روحیۀ ما به جای می‌گذارد؛ و بهترین قسمت یک رفتار خوب عادت خوبی است که در ذهن و روحیۀ ما به جای می‌گذارد
سبک زندگی منفعلانه با موبایل

گروه اجتماعی – علیرضا پناهیان، بعضی وقت‌ها ما متوجه برخی جزییات مهم نیستیم و تذکرات کلی، ما را به نتیجۀ رفتاری مورد نظر نمی‌رساند. لذا باید به جزییات پرداخت و به دستورالعمل‌های روشنی دست یافت تا زندگی ما را از خطرات مهم نجات بدهد. چه دل‌های باصفا و اندیشه‌های قوی فراوانی که با بی‌دقتی در جزییات، تمام فرصتها و قوای خود را برای رشد کافی از دست می‌دهند و پس از یک عمر آرزومندی برای رسیدن به قله‌های کمال و موفقیت از حداقل توانایی‌ها هم بازمی‌مانند. یکی از عوامل مهم رشد یک انسان دقت در نوع رفتارهایی است به صورت روزمره انجام می‌دهد و سبک زندگی او را تشکیل می‌دهد.

 

 آنچه مهم‌تر از رفتارهای خوب و بد ماست، عادت‌هایی است که این رفتارها در ما به جای می‌گذارند. بدترین قسمت یک رفتار بد، عادت بدی است که در ذهن و روحیۀ ما به جای می‌گذارد؛ و بهترین قسمت یک رفتار خوب عادت خوبی است که در ذهن و روحیۀ ما به جای می‌گذارد. به همین دلیل به شدت باید از مداومت بر رفتار غلط پرهیز کرد، حتی اگر این رفتار یک گناه واضح نباشد؛ اما رفتاری باشد که عادت بدی از خود به جای می‌گذارد. شاید به همین دلیل در روایات بر «مداومت بر رفتار خوب» اینقدر تاکید شده است. اگر یک رفتار اندکی ناصحیح باشد، اما انسان دائما آن را انجام دهد می‌تواند عامل هلاکت انسان بشود.
یکی از بدترین عادت‌ها که زمینه‌ساز محرومیت‌های فراوان از معنویت و عقلانیت می‌شود و استعدادهای انسان را نابود می‌کند، عادت به بی‌نظمی و عادت به رفتار منفعلانه است. کسی که بی‌برنامه زندگی کند و زمان‌بندی دقیق و صحیحی برای بسیاری از رفتارهای خود نداشته باشد، دائما منفعلانه رفتار خواهد کرد، و این سبک زندگی منجر به از دست رفتن قدرت تمرکز و دیگر قوای ذهنی او خواهد شد.
سبک زندگی منفعلانه با موبایلامروزه مهمترین عامل سبک زندگی نامنظم، خصوصاً در بخش رفتارهای ذهنی، رسانه‌های دیداری و شنیداری هستند؛ که تماماً در گوشی همراه شما تجمیع شده است. باید به گوشی همراه به عنوان یک عامل قدرتمند که می‌تواند تمام قوای ذهنی انسان را نابود کند نگاه کنیم؛ خصوصاً اگر در گوشی همراه خود انواع شبکه‌های اجتماعی و نرم‌افزارهای اطلاع‌رسانی را نصب کرده باشیم. اگر برنامه منظم و متقنی برای استفاده از گوشی همراه خود نداشته باشیم، دچار یک زندگی انفعالی شدید و درماندگی گسترده خواهیم شد.
اما همین زمینۀ درماندگی، می‌تواند بستر بالندگی قرار گیرد، زیرا کنترل مراجعۀ منظم و هدفمند به گوشی همراه، می‌تواند قدرت ارادۀ انسان را تقویت کند و آدم را به برخی از صفات برجستۀ روحی و ذهنی برساند. انواع پیام‌های گوشی همراه شما، حتی اگر همیشه حدیث و اخبار مهم و مفید باشد، به صورت نامنظم در هر لحظه ای از شبانه‌روز به شما می‌رسد، اگر شما با همان بی‌نظمی که پیام‌ها را دریافت می‌کنید، به صورت منفعلانه به گوشی مراجعه کنید و آن اطلاعات و اخبار خوب و مفید را مطالعه نمایید، به مرور بسیاری از قوای ذهنی خود را از دست خواهید داد؛ و چیزی از قدرت حافظه و تمرکز شما باقی نخواهد ماند.اساساً نباید با گوشی همراه صرفاً به عنوان یک وسیلۀ سرگرمی و تفریح برخورد کرد. ولی از آنجایی که سرگرم‌کننده بودن گوشی همراه، خصوصاً با این‌همه نرم افزارهای متنوع، یک امر اجتناب ناپذیر شده است، باید برای این سرگرمی نظمی قرار داد. انسان باید برای تفریحات خودش برنامه داشته باشد، خصوصاً اگر نیاز دارد به بالاترین سطح رشد خود برسد و از سطحی ماندن خود متنفر است. مهمترین عنصر نظم در استفاده از گوشی همراه این است که در زمان و مدت معینی به مطالعه بپردازد و به مقدار مشخصی، ولو تقریبی، به تولید و ارسال پیام‌های رسانه‌ای خود اقدام نماید.
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۷:۱۰
عباس اصلانی


- آقایان دولت! صنعت موشکی صاحب دارد! مثل انرژی اتمی نیست که یتیم باشد...

- برای تولید موشکها کاملا بومی و خودکفا هستیم حتی به یک پیش هم از خارج مرزها احتیاج نداریم.

- تا وقتی که ایران را هم مثل عراق و سوریه نکرده اند قدر امنیت را نمی دانید! ما که از لحاظ هواپیمای جنگنده برتری نداریم، چرا میخواهید برتری موشکی را هم نابود کنید!

- آقایان بجای اینکه شکایت کنید، راه صحیحش این است که گوش کنید و اصلاح کنید!

- اگر فکر میکنید با کشاندن من به دادگاه سکوت میکنم، من پلاکم گردنم است و سر قضیه ربا، بانکها اعلام کردند که میکشیمت! پلاکم را انداختم گردنم.

- بسیاری از آنهایی که در سوریه میجنگند دست پروده ما هستند؛ همان مدل جنگیدنها را ما داخل به شکل فکری و فرهنگی انجام میدهیم. مارا از کشته شدن و دادگاه و ... نترسانید!

- ربا را از این دولت برچینید و وزیر ربوی را از مسئولیت ها عزل کنید!

- به بیگانه امید نبندید تا بزرگان فقهی و تفسیری و کلامی و حکمی، تذکر قائده‌ی نفی سبیل ندهند در کلمه «دیوث سیاسی» !!

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۰:۲۵
عباس اصلانی

حجت  الاسلام پناهیان:

  • در روایت می‌فرماید: «از ما اهل‌ بیت(ع) نیست کسی که هر روز خودش را محاسبه نکند؛ لَیْسَ مِنَّا مَنْ لَمْ یُحَاسِبْ نَفْسَهُ فِی کُلِّ یَوْمٍ»(کافی/2/453) این محاسبۀ نفس، کارِ هر روزه است؛ اما بعضی‌ها سالی یک‌بار هم انجامش نمی‌دهند!
  • انسان برای محاسبۀ نفس نیاز به دو آگاهی دارد: یکی انسان شناسی و دیگری تجربیات خودش در این زمینه؛ یعنی اول باید یک کلیاتی از انسان در دستش باشد، و بعد -بر اساس این کلیات- روز به روز به طور موردی و جزئی، نفس خود را بررسی و تجربه کند. مثلاً بگوید: «من امروز چرا این کار را انجام دادم؟ چرا آن کار را انجام ندادم؟...» محاسبۀ نفس بدون انسان‌شناسی نمی‌شود.
  • ما اگر بتوانیم «از بالا به انسان نگاه کنیم» تسلط‌مان بر خودمان افزایش پیدا خواهد کرد. بعضی‌ها نمی‌توانند از بالا به خودشان نگاه کنند و این خیلی بد است. مثلاً طرف، عصبانی شده ولی خودش متوجه نیست که عصبانی شده است! یا متوجه نیست که «من معمولاً در چنین شرایطی عصبانی می‌شوم» یا «من چند دقیقه دیگر، عصبانیتم فروکش می‌کند» یا اینکه «من در چنین موقعیت‌هایی معمولاً خیلی خوشحال می‌شوم» یا «من معمولاً در چنین شرایطی غمگین می‌شوم و تا دو روز هم دلم گرفته است» یا «من در چنین موقعیت‌هایی معمولاً حسادتم تحریک می‌شود و چند ساعت ذهن مرا درگیر می‌کند» کسی که خودش را نمی‌شناسد و نمی‌تواند از بالا به خودش نگاه کند، نمی‌تواند چنین گزاره‌هایی را دربارۀ خودش بگوید.
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ ارديبهشت ۹۵ ، ۲۳:۵۴
عباس اصلانی

مهمترین علم در حوزه علوم انسانی که بروز اجتماعی دارد، علم استراتژی و دانش مبارزه است. امروز، انقلاب اسلامی‌در بخش علوم استراتژیک و در حیطه علم مبارزه صاحب مکتب فکری و نظری در جهان است.

امروز، روش اقدام نامتقارن در نیروهای مسلح ایران، که شیوه‌ای متفاوت و منحصربه‌فرد در مبارزه است، در تمامی‌دانشگاه‌های جهان تدریس می‌شود. در حالی‌که دانشگاه‌های ما هنوز از تولید علم بومی‌عاجز هستند، نیروهای انقلاب در بیرون از دانشگاه‌ها علمی‌تولید می‌نمایند که در دهه‌ها و صده‌های آینده در محافل دانشگاهی جهان تدریس خواهد شد.

علم، تنها در دانشگاه‌ها نیست؛ بلکه حقیقت علم، در بیرون از فضای دانشگاه تولید می‌شود. توسط انسان‌هایی که صدایی از اینان شنیده نمی‌شود تا تنها بعد از شهادت‌شان- آنگاه علم‌شان وارد دانشگاه شده و تدریس می‌شود.

در همین نقطه از جهان که هنوز بزرگان علوم انسانی از قبیل جامعه‌شناسی، فلسفه، اقتصاد، مدیریت، روان‌شناسی، علوم ارتباطات و… در تولید علم بومی‌تردید دارند، همه شاهد هستند که حزب‌الله لبنان، جهاد اسلامی‌و حماس، انصارالله یمن، الحشد الشعبی در عراق و بسیاری دیگر از مبارزین راه حق در جهان، ایرانی-اسلامی‌می‌جنگند.

روشی که صهیونیست‌های مسلمان (داعش، القاعده، النصره) و بسیاری از جنبش‌های چریکی در جهان دنبال می‌کنند، خشونت عریان است؛ النصر بالرعب. همان مدلی که سیستم شورش رژیم صهیونیستی انجام می‌دهد؛ یعنی در مقابل دوربین‌های خبری، قسی‌ترین رفتاری که یک جانور وحشی می‌تواند از خود بروز دهد را علیه زنان و کودکان و مردان فلسطینی انجام داده و ضبط و منتشر می‌کند.

اما علم مبارزه‌ی اسلامی-ایرانی، علم مبارزه‌ای ضد مارکسیستی، ضدکپیتالیستی، ضد سوسیالیستی، و ضد لیبرالیستی است. شیوه‌ی مبارزه‌ی مدافعان حق را مردم پس از شهادت بزرگوارانی چون حسن تهرانی مقدم، حسین همدانی و عروج محمد ناظری می‌بینند.

محمد ناظری و شاگردان او، حریت و آزادگی و مردانگی را ارائه کردند؛ فرق نیروهای انقلابی از نیروهای غیرانقلابی در این است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ ارديبهشت ۹۵ ، ۲۳:۳۹
عباس اصلانی

یک فیلسوف فرانسوی در کتاب جنگ شکر در کوبا می نویسد میگه من رفته بودم پیش چگوارا ساعت 2 نیمه شب به من وقت جلسه داده بودند 
یک انسان کمونیست یک وزیر 36 ساله جوان ملحد بی خدا بوده دیگه اعتقادی به خدا نداشته 
سر ایمان به کفر تازه ساعت 2 نیمه شب وقت داده به فیلسوف بزرگ فرانسوی 
میگه رفتم آنجا دیدم نگهبان ها اسلحه ها در بغلشان خوابیده اند رفتم پشت در اتاق چگوارا و چگوارا آمد دوش گرفته بود سیگار برگ کوبایی گوشه لبش و لباس نظامی تنش بود آمد 
بهش گفتم چرا این وقت شب جلسه گذاشتی 
گفت ما خیلی کار عقب مانده داریم 
دیگر نباید خفت 
یک جوان ملحد مارکسیست از آرژانین میاد کمک می کنه به کوبایی ها آزاد می شوند پست و مقام را رها می کند اون روزی که وزیر بود 2 نیمه شب به فیلسوف بزرگ فرانسوی وقت می ده پست و مقام را رها می کنه و به فیدل کاسترو میگه کشور تو آزاد شد من باید سایر کشورها را آزاد کنم میره توی بولیوی و جنگ چریکی راه می اندازه آمریکایی ها توی بولیوی کشتنش

حداقل اندازه این جوان ملحد مارکسیست غیرت داشته باشند مسئولین در جمهوری اسلامی .

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۰:۰۱
عباس اصلانی

بسم الله الرحمن الرحیم

 و این جا من بپردازم به مساله بسیار مهم این روزهای ما; یعنی مساله فلسطین . عزیزان من! در فلسطین هم بسیج هست; بسیج فلسطینی که دنیا را امروز متوجه به خود کرده است آن وقتی است که سرنوشت قضیه فلسطین دست چند تا سیاستمدار باشد، مردم در آن نقشی نداشته باشند، جوانها در آن حرفی نداشته باشند، سرنوشت همان می شود که دیدید: ذلت پشت سر ذلت; عقب نشینی پشت سر عقب نشینی; میدان دادن به دشمن; سنگرها را یکی پس از دیگری به نفع دشمن زورگو، متجاوزو . . . خالی کردن; این آن وقتی است که مردم در صحنه نیستند . مردم را کنار گذاشتند; انگیزه های حقیقی یی که مردم را جذب می کند یعنی انگیزه ی ایمانی را فراموش کردند; دهها سال مساله فلسطین را به عقب انداختند . من اول انقلاب به یکی از این سران فلسطینی که این جا آمده بود، گفتم چرا شما شعار اسلام را مطرح نمی کنید؟ عذرهای بیهوده یی آورد . نمی خواستند بکنند; دلشان به اسلام باور نداشت . امروز بیش از دوازده سال، سیزده سال است که ملت مسلمان فلسطین، با نام اسلام و با شعار اسلام به میدان آمده است; دشمن فورا فهمید قضیه چیست . وقتی که در دهه قبل انتفاضه در فلسطین شروع شد، دشمنان یعنی صهیونیستها و رفیقهای امریکایی شان زودتر از همه احساس خطر کردند; دیدند باید این را نابود کنند; چون به نام اسلام است . درصدد علاج برآمدند; اما قادر بر علاج نیستند; چون طبیعتا زورگو هستند . رژیم صهیونیستی در سرزمین مغضوب فلسطین یک رژیم نژادپرست است; مگر از یک رژیم نژادپرست می شود انتظار عدالت داشت؟ ! رژیمی که به وسیله قدرتمندان سیاسی و اقتصادی دنیا به وجود آمده است، اصلا برای این به وجود آمده است که نگذارد دنیای اسلام اتحادی به خود ببیند; عزتی به خود ببیند; نگذارد مسلمانها یک واحد عظیم تشکیل بدهند که مبادا خطر بشوند; برای این اصلا به وجود آمده; از او می شود انتظار انصاف و عدالت داشت؟ ! ساده لوحند آن کسانی که خیال می کنند می شود با این رژیم گفتگو کرد; هر گفتگویی برای رژیم صهیونیستی به منزله باز کردن یک میدان برای جلو آمدن اوست .

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ ارديبهشت ۹۵ ، ۲۳:۵۸
عباس اصلانی

واقعا ما چرا باید بیکار در کشور داشته باشیم.این رو باید از خودمان بپرسیم که کالای ایرانی رو نمیخریم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ ارديبهشت ۹۵ ، ۲۳:۵۱
عباس اصلانی

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۴:۰۳
عباس اصلانی
قسمت مسخره ی مـاجـرا / باز هم حقوق بشر و ترجمه های دشمن پسند - سهیل سلیمی

http://www.humanrights-iran.ir/images/2013/4/%D8%AD%D9%82%D9%88%D9%82%20%D8%A8%D8%B4%D8%B1.jpg

تیتر یک - آقای برژینسکی که در کارنامه اش عنوان مشاور رئیس جمهور آمریکا را یدک می کشد و یکی از سه استراتژیست برجسته ی تمدن غرب محسوب می شود، در کتب "خارج از کنترل" می نویسد: تمدن غرب در کمتر از صد سال گذشته بیش از صد و پنجاه میلیون نفر انسان را کشته است! این جمله ی ایشان را یک بار با مکث بخوانید،  تمدن غرب در کمتر از صد سال گذشته بیش از صد و پنجاه میلیون نفر انسان را کشته است! 
یک سوال، چطور اجازه می دهیم یک قاتل مادرزاد ما را به نقض حقوق بشر متهم کند در حالی که خودش اساسا به آن اعتقاد ندارد!؟ سوال مهم تر، حقوق بشر را چه کسی نوشته که حالا اینقدر مهم شده؟ سوال اصلی، اصلا human rights معنی حق بشر می دهد یا راستی بشر؟ آیا می دانید اساسا در تفکر غربی حق وجود ندارد و این راست و درست بودن است که مطرح می شود؟ 
حق واژه ای در مقابل باطل است و این دو واژه هر دو بار معنوی دارند، یعنی وقتی مطرح می شوند که یک جامعه و یا یک سرزمین مبانی دینی را در جامعه سازی خود قبول داشته باشند. در جوامع سکولار غربی که اساسا دین یه مقوله فردی به شمار می رود و هیچ جایی در سیاست گذاری و جامعه سازی ندارد، واژه هایی با بار معنوی هم استفاده نمی شود. زیرا در بسیاری از موارد همان سیاست ها را نمی پذیرد و آن سیاست ها با چالش های جدی مواجه می شوند. با این توضیح کوتاه این سوال را مطرح میکنم که آیا هر راستی را باید پذیرفت؟ راست است که برخی به مواد مخدر و تاثیرات آن علاقه مند هستند، راست است که افرادی میل به همجنسگرایی دارند، اما آیا اینها حق هم دارند که جامعه را با این اعمال به کثافت بکشند؟ در هیچ مکتب فکری دینی وحیانی چنین حقی وجود ندارد. یادمان باشد که حقوق بشر را همین انسانهایی نوشته اند که به اعتراف بزرگترین استراتژیست هایشان در کمتر از صد سال صد و پنجاه میلیون نفر انسان را کشته اند. یعنی یک تمدنی وحشی و غارتگر و غرق در فسادهای متعدد فکری و عملی مدعی حق برای بشریت شده است! این همان قسمت مسخره ی ماجراست! این تمدن وحشی ها برای چندمین بار حکم قصاص را در اسلام زیر سوال برده، حکمی که برای افرادی صادر می شود که حد الهی را زیر پا گذاشته اند و جامعه را دچار مشکلات وحشتناکی کرده اند. خودشان فقط به گمان اینکه ممکن است در جایی فردی خطرناک حضور داشته باشد ده ها انسان را بی رحمانه و بدون دادگاهی در روز روشن می کشند، اما برای قاتلان و جانیان و فواحش و مفسدین فی الارضی سینه چاک می کنند که پرونده های قطور دارند و در دادگاه متهم شناخته شده اند. از تمدنی که کدخدای آن شیطان بزرگ باشد جز شیطان پرستی و شیطان گرایی توقع دیگری نمی توان داشت. 
یادمان باشد ترجمه ی غلط واژه ها می تواند دشمن را در موضع قدرت قرار دهد و جامعه را ملتهب سازد. human rights حقوق بشر نیست! همان اندازه که "روانشناسی Psychology " اصلا روان شناسی نیست و به تعبیر خود پدید آورندگان آن، رفتارشناسی ست، و ترجمه غلط آن چه به روز جامعه ی بی خبر ما آورده است، بماند!

راستی چه کسی باید مدعی حقوق بشر آن صد و پنجاه میلیون انسانی باشد که تمدن غرب کشته؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۹:۳۷
عباس اصلانی